گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
ماهنامه موعود شماره 70
دعاي فرج بخوان تا ظهور را دریابی!








نیت مؤمن از » : در فرهنگ اسلامی نیّت و قصد، ارزش و جایگاه خاصی دارد؛ تا آنجا که رسول گرامی اسلام(ص) میفرمایند
1 از این رو کسی که در دلش نیّت انجام عمل خیري را داشته باشد، از ثواب آن عمل بهرهمند میشود حتّی اگر .« عملش برتر است
توفیق انجام آن عمل خیر را نیابد. 2 بر همین اساس در فرهنگ اسلامی، انتظار فرج و امید تحقّق دولت آل محمّد(ص) چنان قدر و
قیمتی دارد که شاید کمتر عملی میتواند به آن برسد. کسی که صادقانه انتظار ظهور آقا و مولایش را میکشد و از ته دل براي فرج
آل محمّد دعا میکند؛ ثوابش برابر با کسی است که ظهور را دریابد و با مولایش همراه شود. در این زمینه سخن بسیار است و
احادیث فراوانی با مضامین مختلف رسیده است و ما در این مجال شما را تنها به شنیدن یکی از این احادیث مهمان میکنیم. امام
الّلهمّ صلّ علی محمّدٍ و آل محمّدٍ و عجّل فرجهم؛ خداوندا! بر » : صادق(ع) فرمودند: هر کس بعد از نماز صبح و نماز ظهر بگوید
نمیرد تا قائم(ع) را دریابد. 3 امیدواریم که این حدیث همواره به یاد ما « محمّد و خاندان او درود فرست و در فرج ایشان تعجیل فرما
باشد تا با عمل به آن، بعد از هر نماز، یاد انتظار و امید فرج در دل ما زنده شود و انشاءالله ظهور مولایمان را درك کنیم.
إحسانُ النیۀِ یُوجبُ المثَوَبِۀ؛ نیت » : 2. امام علی(ع) میفرماید . پینوشتها: 1) نِیۀ المؤمنِ خیرٌ مِن عَمَلِه. الکافی، ج 2، ص 84 ، ح 2
. 3. طوسی، محمّدبن الحسن، مصباح المتهجّد، ص 328 . غررالحکم، ح 1265 .« نیکو، موجب پاداش است
نماز هدیه خدمت امام زمان(ع)
چه نیکوست که هر روز از دوران عمر و زندگانی خود را با توسل و توجه به وجود یگانۀ دهر و حجت حق، امام زمان(ع) مبارك
نماییم، هرچند با دو رکعت نماز باشد. این نماز مانند نماز صبح دو رکعت است که فقط بعد از ذکر رکوع و سجده در هر رکعت
و پس از اتمام نماز: اللّهمّ أنتَ السَّلام و مِنکَ السَّلام، یا ذَا الجلالِ و « صلّی الله علی محمّدٍ و آله الطاهرین » : باید سه بار گفت
الإکرامِ صلِّ عَلَی محمّدٍ و آلِ محمّدٍ الطّیبین الطّاهرین الأخیار، و أبلغهم منّی أفضلَ التّحیّۀَ و السلامَ. أللّهمَّ إنّ هاتَینِ الرَّکعَتَیْنِ هَدیَّۀٌ
مِنّی إلَی عَبْدِكَ وابْنِ عَبْدِكَ و وَلیِّکَ وابْنِ وَلیِّکَ سِبْطِ نَبیِّکَ فی أرضِکَ و حجَّتِکَ عَلَی خَلْقِکَ، یا وَلیَّ المُؤمِنینَ، یا وَلیَّ
المؤمنینَ، یا ولیّ المؤمنینَ. بار خداوندا؛ تو سلامی (مایۀ سلامت و آرامش و ایمنی هستی) و سلام از جانب توست؛ اي صاحب
بزرگی و احترام؛ درود فرست بر محمّد و آل محمّد که پاکان و پاکیزگان و نیکوکارانند، و بهترین سلام و تحیت را از طرف من به
ایشان برسان. خدایا؛ همانا این دو رکعت هدیهاي است از من براي بندهات و فرزند بندهات و ولیّ تو و فرزند ولیّ تو، نوة پیامبر و
فرستادهات در روي زمین تو و حجتت بر مخلوقات تو؛ اي سرپرست مؤمنان، اي سرپرست مؤمنان، اي سرپرست مؤمنان ?. سید بن
. طاووس، جمال الاسبوع، ص 29
بادوستدرسایه
تشرف مرحوم محمد تقی بافقی سید ابوالحسن مهدوي بسیاري از علما و بزرگانی که انسان اطمینان به صدق گفتار و تشرف آنها به
خدمت حضرت بقیۀالله(عج) دارد، وقتی زندگانی آنها را مورد دقت و مطالعه قرار میدهیم، متوجه میشویم که اینان عدالتی فوق
عدالت رایج بین مؤمنین، دارند. دقّت و احتیاطاتی که آنان در سخن گفتن، نگاه کردن، گوش دادن و غذا خوردن دارند گاه
صفحه 40 از 64
موجب میشود که دیگران احساس کنند حالت وسواس دارند و همین رعایت ضوابط شرعی و دقت در انجام آنها و نداشتن ترك
اولی در تمام زندگی، باعث میشود که اگر داستان تشرفی از آنها نقل گردد با اطمینان کامل و آرامش خاطر در صحت آنها،
مورد پذیرش قرار گیرد. به خصوص آنکه، خود آنها هیچ انگیزهاي براي بازگو کردن تشرف خویش ندارد و آنگاه که بعضی از
نزدیکان به طور طبیعی در جریان تشرف آنها قرار گیرند، گاه از آنان التزام میگیرند که تا زنده هستند جایی بازگو نکنند، زیرا:
اولًا از طرفی تشرف خویش را از اسرار زندگانی خود و نیز از اسرار محبوب میدانند. ثانیاً، و از طرف دیگر نگران شهرت و پیدا
کردن مرید هستند. ثالثاً، اطمینان به خلوص خود را در گمنام بودن جستجو میکنند، رابعاً، و در نهایت شاید این گونه پايبند بودن
به حفظ اسرار محبوب، مؤثر در تشرفاتی دیگر و کسب معارف بالاتر و بیشتري از محضر آن حضرت باشد.تشرفی را که در اینجا از
مرحوم حجتالاسلام و المسلمین حاج شید محمد تقی بافقی متذکر میشویم از همین نمونه داستانهایی است که بعد از رحلت
ایشان توسط برادرشان بازگو شده است. مرحوم حاج شیخ محمدتقی بافقی از علماي مبارز زمان رضا خان پهلوي بود که مکرراً
توسط رژیم، شاه او را زندانی و تبعید شده بود. در کتاب گنجینۀ دانشمندان، جلد سوم، صفحۀ ششم، آمده است که، او بنابه دلایل
چهارگانۀ تشیع، معتقد بود راه ملاقات با امام زمان(ع) باز است، به علاوه آنکه بهترین دلیل بر امکان چیزي، وقوع آن چیز است.
مؤلف کتاب پس از نقل مطالبی، چند حکایت را از مرحوم بافقی نقل میکند که یکی از آن حکایات این است: عالم عامل، عابد
زاهد، مرحوم حجتالاسلام ملا اسدالله بافقی برادر مرحوم حاج شیخ محمد تقی بافقی در ماه صفر 1369 قمري، برایم چنین
حکایت کرد: برادرم مکرر به خدمت حضرت ولیعصر(ع) مشرف شده، قضایا را به من میگفت لکن سفارش کرده بود که تا من
زندهام آنها را براي کسی نقل نکنم ولی حالا که از دنیا رفته براي شما چند حکایت از آن سرگذشتها را نقل میکنم؛ از جمله
اینکه میگوید: قصد داشتم از نجف اشرف، پیاده به مشهد مقدس براي زیارت حضرت علیبن موسیالرضا(ع) مشرف شوم. فصل
زمستانی بود که حرکت کردم و وارد ایران شدم، کوهها و درههاي عظیمی سر راهم بود و برف بسیاري هم باریده بود. یک روز
نزدیک غروب آفتاب که هوا هم سرد بود و سراسر دشت را برف پوشانده بود، به قهوهخانهاي رسیدم، که نزدیک گردنهاي بود. با
خودم گفتم امشب را در این قهوهخانه میمانم و صبح به راه ادامه میدهم. وارد قهوهخانه شدم و دیدم جمعی از گروههاي یزدي در
میان قهوهخانه نشسته و مشغول لهو و لعب و قمارند. با خودم گفتم خدایا، چه کنم؟ اینها را که نمیشود نهی از منکر کرد. من هم
که نمیتوانم با آنها مجالست کنم. هواي بیرون هم که فوقالعاده سرد است. همینطور که بیرون قهوهخانه ایستاده بودم و فکر
به طرف آن صدا رفتم، دیدم شخصی با .« محمد تقی بیا اینجا » : میکردم، کم کم هوا تاریک میشد، صدایی شنیدم که میگفت
محمدتقی آنجا جاي تو » : عظمت زیر درخت سبز و خرمی نشسته و مرا نزد خود میطلبد. نزدیک او رفتم، سلام کرد و فرمود
من زیر آن درخت رفتم، دیدم در حریم این درخت هوا ملایم است و کاملاً میتوان در آنجا استراحت کرد و حتی زمین .« نیست
زیر درخت، خشک و بدون رطوبت است ولی بقیۀ صحرا پر از برف است و سرماي کشندهاي دارد. به هر حال شب را خدمت آن
شخص بزرگ که با قرائنی متوجه شدم حضرت بقیۀالله ارواحنا فداه است، بیتوته کردم و آنچه لیاقت داشتم استفاده کنم، از آن
وجود مقدس استفاده کردم. صبح که طالع شد و نماز صبح را با آن حضرت خواندم، آقا فرمودند: هوا روشن است برویم. من
گفتم: پس بعد از این کجا .« تو نمیتوانی با من بیایی » : گفتم: اجازه بفرمایید من همیشه در خدمتتان باشم و با شما بیایم. فرمودند
در این سفر دوباره تو را خواهم دید و من نزد تو میآیم. بار اول در قم، و مرتبۀ دوم نزدیک سبزوار تو را » : خدمتتان برسم؟ فرمودند
ملاقات میکنم. و ناگهان از نظرم غایب شدند! من به شوق دیدار آن حضرت تا قم سر از پا نشناخته به راه ادامه دادم تا آنکه پس
از چند روز وارد قم شدم و سه روز براي زیارت حضرت معصومه(س) و وعدة تشرف به محضر آن حضرت در قم ماندم، ولی
خدمت آن حضرت نرسیدم!! از قم حرکت کردم و فوقالعاده از این بیتوفیقی و کم سعادتی، متأثر بودم تا آنکه پس از یک ماه، به
نزدیک شهر سبزوار رسیدم. همین که شهر سبزوار از دور معلوم شد با خودم گفتم چرا خلف وعده شد؟!! من که در قم آن حضرت
صفحه 41 از 64
را ندیدم و این هم شهر سبزوار، باز هم خدمتش نرسیدم. در همین فکرها بودم که صداي پاي اسبی شنیدم، برگشتم دیدم حضرت
ولیعصر ارواحنا فداه سوار بر اسبی هستند و به طرف من تشریف میآورند. به مجرد آنکه چشمم به ایشان افتاد ایستادند و به من
سلام کردند و من به ایشان عرض ارادت و ادب نمودم. گفتم: آقاجان وعده فرموده بودید که در قم هم خدمتتان برسم ولی موفق
محمدتقی ما در فلان ساعت و فلان شب نزد تو آمدیم، تو از حرم عمهام حضرت معصومه سلامالله علیها بیرون » : نشدم!! فرمودند
آمده بودي، زنی از اهل تهران از تو مسئلهاي میپرسید، تو سرت را پایین انداخته بودي و جواب او را میدادي. من در کنارت
پیامها و برداشتها 1. پخش نکردن داستان تشرف، گرچه براي خود شخص، .« ایستاده بودم و تو به من توجه نکردي و من رفتم
بهتر است زیرا گاهی انسان در قالب موعظه کردن میخواهد کسی را مرید خودش کند، ولی مصحلت مردم در دانستن است تا به
نتایج و فوائد آن تشویق و ترغیب شوند. 2. پیاده روي از بهترین ورزشها محسوب میشود، اگر فرهنگ عمومی گردد، بسیاري از
مشکلات جامعه حل میگردد (از قبیل ترافیک، آلودگی هوا، بیماريها و کمبود دارو و بیمارستان، مصرف بیرویه بنزین و
روغن). حال اگر این پیادهروي در مسیر رسیدن به مقصد مثل محل کار، درس، یا مسجد باشد ارزش آن مضاعف میگردد. در
3. صدمههایی روایت از امام صادق(ع) است که، خداوند متعال به چیزي با فضیلتتر و ارزشمندتر از پیادهروي عبادت نشده است. 1
که انسان در راه مسافرت زیارتی میبیند، موجب لطف بیشتر از طرف اهل بیت(ع) میشود. 4. در برخورد با منکرات، ابتدا باید در
فکر نهی از منکر با وجود شرائط چهارگانۀ آن: علم به حرمت منکر، و علم به تکرار آن، و احتمال تأثیر نهی از منکر و امنیت ناهی،
بود. 5. مجالست با افراد بد، تأثیر منفی بر روحیۀ انسان دارد گرچه در فکر و عمل با آنها مخالف باشد. در روایت آمده است. تمام
6.کسانی که داراي ارتباط قوي و مستحکم با مولاي خود هستند، وقتی با شرور و بديها در نزدیک بودن با خویشان بد است. 2
مشکلی مواجه میشوند، امام(ع) به یاد آنها هستند و گاه قبل از مواجه با مشکل، مقدمات برطرف شدن آنرا مهیا کردهاند. 7. از
اخلاق خوب و از نشانههاي تواضع، ابتدا کردن به سلام است. 8 . در زمان غیبت ولیعصر(ع) گاه مصحلت نیست که کسی در
خدمت آن حضرت باشد هر چند از دوستانشان باشد. (فرمودند: تو نمیتوانی با من بیایی). 9. وفاي به عهد از اخلاق کریمان است.
در حدیث از امام باقر(ع) آمده است: سه چیز است که خداي عزّو جل، اجازه مخالفت در آنها را به هیچ کس نداده است: ردّ امانت
نسبت به انسان نیکوکار و بدکردار، وفاي به عهد نسبت به نیکوکار و بدکردار و خوشرفتاري با پدر و مادر نیکوکار باشند یا
بدکردارند. 10 . کنترل چشم و نگاه نکردن به نامحرم، مورد عنایت حضرت بقیۀالله ارواحنا داه است که فرمودند تو سرت را پایین
انداخته بودي و جواب او را میدادي در قرآن کریم نیز آمده است:به مردان مؤمن بگو: چشمهاي خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو
گیرند.و به زنان با ایمان بگو: چشمان خود را فرو گیرند. 4 انشاءالله این چشم هاي فرو بسته از گناه، آمادگی براي دیدار محبوب
پیدا میکند. شاعر اهلبیت(ع) میگوید: اگر روزي ببینم روي ماهش دمی افتد به روي من نگاهش بیفتم روي پایش، همچو سرمه
کشم بر دیدگانم خاك راهش اگر بینم جمال دل ربایش کنم جان را نثار خاك پایش نگردد ناامید از درگه او گداي دردمند و بی
2. آمدي، غرر الحکم. 3. کلینی، اصول کافی، ج 3، ص . نوایش 5 پینوشتها: 1. حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج 8، ص 55 و 54
5. شعر از: علی اصغر یونسیان. . 4. سورة نور( 24 )، آیات 31 30 .236
توقیعات امام غایب(ع)
در لغت به معناي نشانه گذاشتن، امضاء کردن حاکم بر نامه و فرمان، جواب مختصر که کاتب در « توقیع » : محمد مهدي رکنی اشاره
نوشته به پرسشها میدهد، دستخط فرمانروا و نوشتن عبارتی در ذیل مراسله آمده است 1و در اصطلاح علم حدیث به معناي پاسخ
پرسشها، یا اطلاعیههایی است که به صورت کتبی از طرف امام براي آگاهی شیعیان فرستاده شده است. چنانکه توقیعاتی از
حضرت امام علیالنقی و امام حسن عسکري(ع) نقل شده است 2. امّا معمولًا توقیع به نامههاي حضرت حجۀبنالحسن امام زمان(ع)
صفحه 42 از 64
گفته میشود که توسط چهار تن نایبان خاصّ ایشان در زمان غیبت صغرا به دست شیعیان میرسیده است 3.در این مقاله پس از
اشارهاي کوتاه به تعداد توقیعات نقل شده از امام زمان(ع) مهمترین موضوعاتی که در توقیعات مطرح شده است، بررسی میشود.
شمارة توقیعات شمارة توقیعات در دو کتاب کمال الدّین و تمام النعمۀ، شیخ صدوق و کتاب الغیبۀ، شیخ طوسی جمعاً 92 عدد است
ذکر توقیعات رسیده از امام » . که پس از حذف موارد مشترك 80 توقیع میشود. به این شرح: در کتاب کمالالدین در بابی که به
اختصاص دارد، 49 توقیع و یک دعا نقل شده که برخی کوتاه و بعضی طولانی است. امّا شیخ طوسی در کتاب الغیبۀ در «( قائم(ع
باب مخصوص توقیعات و مواضع دیگر 43 توقیع و خبر نقل میکند، که بعضی از آنها را از جمله معجزات امام غایب شمرده، و
برخی دیگر توقیعاتی است که با شرح موارد صدور آنها ذکر کرده و متضمن سرگذشتی است جالب توجه، و شماري دیگر دستخط
امام زمان(ع) است که به صورت منشور فرمان سرگشادة عمومی صادر شده، و شامل مباحث اصولی مذهب است. از این 43
توقیع 12 عدد منقول از صدوق است که بعضی عیناً در کمالالدین دیده میشود. بنابراین مجموع توقیعات غیرتکراري در دو کتاب
مأخذ ما 80 عدد است. تقسیم بندي توقیعات اینک توقیعات برگزیده را برحسب موضوع دستهبندي کرده نقل میکنیم : 1. رازدانی
و خبردادن از امور پنهانی بر طبق چندین خبر که در دو کتاب مأخذ ما آمده، حجت خدا بر زبان نایبان یا به وسیلۀ توقیعات از
رازهاي نهانی و امور پنهانی و آنچه پرسندگان در دل داشتهاند خبر داده و موجبات اعتماد به نوّاب و یقین به ارتباطشان با امام را
فراهم کرده است. این اخبار اضافه بر روایاتی است که در تأیید و توثیق نایبان رسیده، و در واقع نشانیهاي عینی و دلیلهاي مشهود
بر صحت ادعایشان در نیابت و وساطت از امام غایب بوده و سبب اطمینان قلب بیشتر شیعیان میشده است. هر چند این رویدادها
شخصی و خصوصی بوده، امّا مجموع آنها که به وسیلۀ راویان مطمئن و در کتب معتبر و مؤلّفان محقّق نقل شده، امروزه براي ما نیز
اطمینانآور است به ویژه که مضمون این اخبار خود نشان دهندة صحت و راست بودنشان است و اینک چند نمونه: 1 حسن بن
از سه مطلبی که به خاطر داشتم دو تاي آنها را نوشتم و سومی را به احتمال آنکه » : فضل یمانی ضمن حدیثی طولانی گوید
ناخوشایند باشد ذکر نکردم. امّا جوابی که به من رسید هم دربارة دو مطلبی بود که نوشته بودم و هم راجع به سومین مطلب که در
مردي از اهل بلخ پنج دینار با نامهاي که اسمش را در آن عوضی » : 2 نصربن صالح نقل کرد که 4.« دل نگهداشته و ننوشته بودم
5 نمونههاي دیگر از اشراف بر ضمایر و .« نوشته بود فرستاد. پاسخ وصول پول به او رسید با نام اصلیاش و نسبش و دعا براي او
آگاهی از وقایع و نهاندانی ولیّ حقتعالی را در توقیعات دیگري نیز که تحت موضوعات مختلف مخصوصاً توقیعات دربارة اموال
رسیده به امام نقل شده است میبینیم. به بیان دیگر حضرت به گونههاي مختلف با بیان حقایق پنهانی اثبات صحت امامت و
ولایت خود و سفارت نایبان را میفرموده است تا براي طالبان حقیقت تردیدي بر جا نماند. 2. مسائل مربوط به غیبت امام دشمنی
بسیار شدید با مصلح موعود و تفحص براي پیدا کردن و قتلش، امکان آشکار شدنش را از بین برده بود و شبهاتی که جعفر، برادر
امام حسن عسکري(ع)، ایجاد کرده بود و مردم را به خود دعوت میکرد نیز مزید بر علت بود. این همه، اشکالاتی را به اذهان القا
میکرد، که بر حسب وظیفۀ ارشادي و هدایتی که امام دارد باید پاسخگوي آنها و بر طرف کنندة شبهات باشد. تعدادي از توقیعات
است، مانند نهی از بردن نام امام غایب و مشخص نکردن وقت ظهور و سبب « غیبت » مستقیماً در اطراف مسایل طرح شده راجع به
غیبت و اموري از این گونه. به عنوان مثال: محمّد بن همّام از محمّد بن عثمان دومین نایب خاصّ امام غایب(ع) نقل میکند که
هر کس در جمعی از مردم نام مرا ببرد [که موجب معرفی و گرفتاريام » : توقیعی به خطی که میشناختم برایم رسید، بدین مضمون
کسانی که وقت [براي ظهور من] تعیین میکنند، » : همین راوي گوید: از زمان فرج پرسیدم، جواب رسید .« شود] لعنت خدا بر او باد
3. جواب مسائل اعتقادي توقیعاتی که از ناحیۀ مقدس امام غایب(ع) صادر 6.«[ دروغ میگویند [که آن را جز خدا کسی نمیداند
شده، شماري از آنها در پاسخ پرسشهایی است که راجع به مسائل عقیدتی و ایمانی است . این سؤالات غالباً در موضوع امامت و
غیبت امام است که در آن زمان مسئلۀ روز و مایۀ اختلاف فرقههاي مسلمانان بوده است و برخی تا امروز هم مورد بحث و
صفحه 43 از 64
گفتوگوست. اینک ترجمۀ چند توقیع نقل میشود: گروهی از شیعه در این موضوع اختلاف کردند که خداي عزوجل آفریدن
و روزي دادن را به ائمه(ع) تفویض کرده. عدهاي گفتند: این محال است و چنین نسبتی به خداي تعالی جایز نیست؛ زیرا جز خدا بر
خلق اجسام قادر نیست. دستهاي دیگر گفتند: [چنین نیست] بلکه خداي تعالی ائمه را بر این کار توانا کرده است و [آفرینش را] به
آنان واگذار کرده، از این رو میآفرینند و روزي میدهند. در این مسئله به شدت با یکدیگر نزاع میکردند. یکی از آنان گفت:
شما را چه شده؟ چرا به ابوجعفر محمدبن عثمان عمري مراجعه نمیکنید که از او بپرسید، تا در ابن باب حقّ مطلب را برایتان روشن
کند، به راستی [اکنون] او راه به سوي صاحب الامر است. آن گروه به [حلّ مسئله توسط] ابو جعفر راضی شدند و به پیشنهادش
به » : جواب قبول دادند، پس مسئله را نوشتند و به سویش فرستادند. از طرف حضرت برایشان توقیعی آمد که رونوشت آن این است
لَیسَ کَمِثلِه » درستی خداي تعالی است که اجسام را آفرید و روزيها را تقسیم کرد، که او جسم نیست و در جسم هم حلول نکرده
هیچ چیز مانند او نیست و اوست شنوا و دانا. امّا ائمه(ع) از خداي تعالی سؤال میکنند، پس او میآفریند، « شیءٌ و هُوَ السَّمیعُ العَلیم
7 چنانکه ملاحظه میشود پاسخ امام .« و میخواهند، پس او روزي میدهد، براي اجابت کردن درخواستشان و بزرگداشت حقّشان
به نزاع کنندگان بسیار سنجیده و عمیق است؛ زیرا در حالی که تضادي با اصل توحید اسلامی ندارد و شریکی براي آفریدگار پیش
نمیآورد، مقام رفیع و حقّ والاي ائمه را در بارگاه الهی و استجابت دعایشان میرساند. 4. اموال رسیده به امام شماري از توقیعات
دربارة اموالی است که شیعیان به عنوان خمس و دیگر وجوه شرعی توسط وکلا یا نایبان خاص به حضور امام زمان(ع)
میفرستادند، نمونهاي دراینباره نقل میشود: محمدبن شاذان نیشابوري گوید: نزد من پانصد درهم که بیست درهم کسر داشت
جمع شده بود، دوست نداشتم [پولی که میفرستم] این مقدارش کم باشد. بدین جهت از مال خود بیست درهم وزن کرده به آن
پانصد » : افزودم و به اسدي [وکیل امام] دادم، امّا از اینکه کمبودي داشته و من آن را کامل کردهام چیزي ننوشتم. جواب نامه رسید
5. تکذیب مدّعیان پنهان زیستی امام عصر(ع) بهانه و وسیلهاي فریبنده براي مدّعیان 8.«... درهم که بیست درهم از تو بود به ما رسید
دروغگو بود، که عقاید دینی ناآگاهان را وسیلۀ سودجویی و ریاست خود قرار دهند. در چنین موقعیتی براي اینکه حقیقت پوشیده
نماند و مردم دچار اشتباه نشوند، از سوي امام(ع)، توسط سفیران چهارگانه به خصوص نوبختی توقیعاتی در مذمّت، تکذیب و
لعن آن دروغگویان صادر شده که به یک نمونه بسنده میکنیم: شیخ طوسی در معرفی کسانی که از سوي حضرت مهدي(ع)
است. او از « شریعی » کسانی که ادعاي بابیّت (واسطۀ بین امام و مردم بودن) کردهاند، نخستین آنها » : مذمت شدهاند مینویسد
مصاحبان امام هادي و امام عسکري(ع) بود، امّا بر خدا و حجتهاي الهی دروغ بست و نسبتهایی به آنان داد که از آن بیزار
بودند. شیعیان او را لعنت کردند و از وي دوري جستند و توقیع امام در لعن و دوري کردن از وي نیز صادر شد. سپس قول به کفر و
9 پینوشتها ? برگرفته از کتاب: نشانی از امام غایب(ع)، بازنگري و تحلیل توقیعات. 1. ر.ك به: .« الحاد نیز از او آشکار شد
منتهیالارب فی لغۀ العرب، لغتنامۀ دهخدا، لسان العرب. 2. مانند این توقیع که شیخ صدوق از امام عسکري(ع) نقل کرده:
پنداري است باطل که مخالفان میخواهند با کشتن ما این نسل پاك را منقطع گردانند که خداي عزّ و جلّ گفتارشان را تکذیب »
3. ر.ك: . کمالالدین، ص 407 ؛ نیز نگاه کنید به: سفینۀ البحار، ج 2، ص 676 ) « کرده است، و سپاس خداي را بر این نعمت
. 5. همان، ص 488 ، ح 10 . 4. صدوق، محمدبن علی بن حسین، کمال الدّین و تمام النّعمۀ، ص 490 ، ح 13 . الذریعه، ج 8، ص 237
8. همان، ص 258 ؛ کلینی، محمدبن یعقوب، اصول . 7. طوسی، محمد بن حسن، کتاب الغیبۀ، ص 178 . 6. همان، ص 483 ، ح 3
. 9. همان، ص 244 . کافی، ج 1، صص 323 324
موعود ادیان
محمد حسین مردانی نوکنده مصلح موعود در اقوام مختلف جهان مسئلۀ عقیده به ظهور مصلحی جهانی در پایان دنیا امري عمومی
صفحه 44 از 64
و همگانی است و اختصاص به هیچ قومی و ملتی ندارد. سرمنشأ این اعتقاد کهن و ریشهدار علاوه بر اشتیاق درونی و میل باطنی هر
انسان که به طور طبیعی خواهان حکومت حق و عدل و برقراري نظام صلح و امنیت در سرتاسر جهان است نویدهاي بیشائبۀ
پیامبران الهی در تاریخ بشریت به مردم مؤمن و آزاديخواه جهان است. تمامی پیامبران بزرگ الهی در دوران مأموریت خود به
عنوان جزئی از رسالت خویش به مردم وعده دادهاند که در آخرالزمان و در پایان روزگار، یک مصلح بزرگ جهانی ظهور خواهد
نمود و مردمان جهان را از ظلم و ستم ستمگران نجات خواهد داد و فساد، بیدینی و بیعدالتی را در تمام جهان ریشهکن خواهد
ساخت و سراسر جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد. سیري کوتاه در افکار و عقاید ملل مختلف مانند: مصر باستان، هند، چین،
ایران و یونان و نگرش به افسانههاي دیگر اقوام مختلف بشري این حقیقت را به خوبی روشن و مسلم میسازد که همۀ اقوام مختلف
جهان با آن همه اختلاف آراء عقاید و اندیشههاي متضادي که با یکدیگر دارند، در انتظار مصلح موعود جهانی به سر میبرند.
اینک براي این که دربارة این موضوع سخنی به گزاف نگفته باشیم فهرست مختصري از بازتاب این عقیده را در میان اقوام و ملل
قهرمان تاریخی آنان زنده است و در کابل خوابیده و « گرزاسپه » مختلف جهان در اینجا میآوریم. 1. ایرانیان باستان معتقد بودند
صد هزار فرشته او را پاسبانی میکنند تا روزي که بیدار شود و قیام کند و جهان را اصلاح نماید. 2. گروهی دیگر از ایرانیان
پس از تنظیم کشور و استوار ساختن شالودة فرمانروایی، دیهیم پادشاهی را به فرزند خود داد و به « کیخسرو » میپنداشتند که
کوهستان رفت و در آنجا آرمیده تا روزي ظاهر شود و اهریمنان را از گیتی براند. 3. نژاد اسلاو بر این عقیده بودند که از مشرق
یک نفر برخیزد و تمام قبایل اسلاو را متحد سازد و آنها را بر دنیا مسلط گرداند. 4. نژاد ژرمن معتقد بودند که یک نفر فاتح از
را داشتند. 6. برهماییان از « مارکوکرالیویچ » طوایف آنان قیام نماید و ژرمن را بر دنیا حاکم گرداند. 5. اهالی صربستان انتظار ظهور
ظهور نماید و بر اسب سفیدي سوار شود و شمشیر آتشین بر دست گرفته و « ویشنو » دیرزمانی بر این عقیده بودند که در آخرالزمان
گردد و به این سعادت برسد. 7. ساکنان جزایر انگلستان از چندین قرن پیش آرزومند « برهمن » مخالفان را خواهد کشت، و تمام دنیا
را در دنیا غالب گرداند و سعادت جهان نصیب آنها « ساکسون » ظهور نماید و نژاد « آوالون » روزي از جزیرة « ارتور » و منتظرند که
. گردد. 8. اسنها معتقدند که پیشوایی در آخرالزمان ظهور کرده، دروازههاي ملکوت آسمان را براي آدمیان خواهد گشود. 9
قیام کرده، دنیا را به تصرف درخواهد آورد. 10 . اقوام « بوریان بور ویهیم » ، سلتها میگویند: پس از بروز آشوبهایی در جهان
با نیروي الهی ظهور « اودین » اسکاندیناوي معتقدند که براي مردم بلاهایی میرسد، جنگهاي جهانی اقوام را نابود میسازد، آنگاه
هستند. 12 . اقوام آمریکاي مرکزي معتقدند که « بوخض » کرده و بر همه چیره میشود. 11 . اقوام اروپاي مرکزي در انتظار ظهور
ظهور کرده، « کرشنا » نجاتبخش جهان، پس از بروز حوادثی در جهان، پیروز خواهد شد. 13 . چینیها معتقدند که « کوتزلکوتل »
نجاتدهندة بزرگ جهان) دین را در جهان رواج دهد، فقر و ) « سوشیانس » جهان را نجات میدهد. 14 . زرتشتیان معتقدند که
تنگدستی را ریشهکن سازد، ایزدان را از دست اهریمن نجات داده، مردم جهان را همفکر و همگفتار و همکردار گرداند. 15 . قبایل
معتقدند که روزي خواهد رسید که در دنیا دیگر نبردي بروز نکند و آن به سبب پادشاهی دادگر در پایان جهان است. « اي پوور »
زندگی میکردند، معتقد بودند که سلطانی در « ممفیس » 16 . گروهی از مصریان که در حدود 3000 سال پیش از میلاد، در شهر
. آخرالزمان با نیروي غیبی بر جهان مسلط میشود، اختلاف طبقاتی را از بین میبرد و مردم را به آرامش و آسایش میرساند. 17
گروهی دیگر از مصریان باستان معتقد بودند که فرستادة خدا در آخرالزمان در کنار رودخانۀ خدا پدیدار گشته، جهان را تسخیر
میکند. 18 . ملل و اقوام مختلف هند، مطابق کتابهاي مقدس خود، در انتظار مصلحی هستند که ظهور خواهد کرد و حکومت
نجاتدهندة بزرگ ظهور خواهد کرد و جهان را نجات « کالویبرگ » : واحد جهانی را تشکیل خواهد داد. 19 . یونانیان میگویند
مهدي بزرگ) ظهور خواهد کرد و تا ابدالآباد در جهان حکومت ) « ماشیع » خواهد داد. 20 . یهودیان معتقدند که در آخرالزّمان
میکند. او را از اولاد حضرت اسحاق میپندارد در صورتی که تورات کتاب مقدس یهود او را صریحاً از اولاد حضرت اسماعیل
صفحه 45 از 64
دانسته است. 21 . نصارا نیز به وجود حضرت(ع) قائلند و میگویند: او در آخرالزمان ظهور خواهد کرد و عالم را خواهد گرفت،
ولی در اوصافش اختلاف دارند. 1 آنچه از نظر گذشت گرچه همۀ آنها با حضرت مهدي(ع) کاملًا تطبیق نمیکند و حتی برخی از
آنها اصلًا با مهدي موعود اسلام وفق نمیدهد از یک حقیقت مسلّم حکایت میکند و آن اینکه: این افکار و عقاید و آرا که همۀ
آنها با مضمونهاي مختلف، از آیندهاي درخشان و آمدن مصلحی جهانی در آخرالزمان خبر میدهند، نشانگر این واقعیت است که
همۀ آنها در واقع از منبع پر فیض وحی سرچشمه گرفته است، ولکن در برخی از مناطق دوردست که شعاع حقیقت در آنجا کمتر
در میان « مصلح جهانی » تابیده است در طول تاریخ به تدریج از فروغ آن کاسته شده، و فقط کلیاتی از نویدهاي مهدي موعود و
« مهدویت » ملتها به جاي مانده است. البته سالم ماندن این نویدها در طول قرون متمادي، خود بر اهمیت موضوع میافزاید، و مسئلۀ
و ظهور مصلح جهانی را قطعیتر میکند. اسامی موعود در کتب مذهبی اینک قسمتی از اسامی مبارك منجی موعود را که با الفاظ
در صحف ابراهیم(ع)، « صاحب » : مختلفی در بسیاري از کتب مذهبی اهل ادیان و ملل مختلف جهان آمده است، از نظر میگذرانیم
در انجیل، « مهمید آخر » ، مهدي بزرگ) در تورات عبرانی ) « ماشیع » ، در تورات به لغت ترکوم « قیدمو » ، در زبور سیزدهم « قائم »
در هزارنامۀ هندیان، « لند بطاوا » ، هم در زند و پازند « بندة یزدان » ، در ابستاق زند و پازند « بهرام » ، در زمزم زرتشت « سروش ایزد »
در « میزان الحق » ، در کتاب مجوس « خسرو » ، اصمد) در کندرال فرنگیان ) « خجسته » ، در جاویدان « خوراند » ، در ارماطس « شماخیل »
در « لسان صدق » و « کلمۀ الحق » ، در کتاب قبروس رومیان « فردوس اکبر » ، در کتاب برزین آذرفارسیان « پرویز » ، کتاب اثري پیغمبر
در کتاب دید « منصور » ، در کتاب قنطره « قاطع » ، در کتاب دوهر « بقیۀالله » ، در کتاب کندرال « صمصام الاکبر » ، صحیفۀ آسمانی
هادي ) « راهنما » ، محمد) در کتاب وشن جوك ) « فرخنده » ، در کتاب ریگ ودا « ویشنو » ، قائم) در کتاب شاکمونی ) « ایستاده » ، براهمه
در کتاب زند و هومو من یسن، از « سوشیانس » ،( در عهد جدید (اناجیل و ملحقات آن « پسر انسان » ، و مهدي) در کتاب پاتیکل
آمده که باید در آخرالزمان ظهور « خرد شهر ایزده » نام « مولر » ترجمۀ « مانویه » کتب زرتشتیان، در کتاب شابوهرگان کتاب مقدس
منصور) در کتاب شعیاي پیامبر. 2 علاوه بر اینها اسامی دیگر نیز براي موعود ) « فیروز » ، کند، و عدالت را در جهان آشکار سازد
مبارك در کتب مقدس اهل ادیان ذکر شده است که ما به جهت اختصار از نقل آنها خودداري نمودیم. اسامی مقدسی چون:
که در کتب مذهبی ملل مختلف آمده است، از القاب خاص وجود مقدس حضرت حجت « صاحب، قائم، قاطع، منصور و بقیۀالله »
بن الحسن العسکري(عج) است که در بیشتر روایات اسلامی، به آنها تصریح شده و این خود بیانگر این واقعیت است که موعود
مسطور است، « دانیال نبی » همۀ امتها و ملتها، همان وجود مقدس حضرت مهدي(ع) است. موعود در دین یهود چنانکه در آثار
عبارت از بیان این معنا است که در آخرالزمان حق تعالی جهان را دگرگون خواهد فرمود و صالحان و ابرار از ظالمان و اشرار جدا
خواهند شد و این روزگار پر از ظلم و جور به پایان خواهد رسید. شور و التهاب انتظار موعود آخرالزمان، در تاریخ پرفراز و نشیب
یهودیت موج میزند. یهودیان در سراسر تاریخ محنتبار خود، هرگونه خواري و شکنجه را به این امید بر خود هموار کردهاند که
روزي موعود (مسیحا) بیاید و آنان را از گرداب ذلت، درد و رنج رهانده، فرمانرواي جهان گرداند. در سراسر تاریخ بنی اسرائیل،
کسانی به عنوان موعود یهود برخاستند و با گرد آوردن برخی افراد سادهلوح، بر مشکلات آنان افزودند. امّا در این میان حضرت
عیسی بن مریم ظهور کرد و با داشتن شخصیتی بس والا و روحی الهی، دین بسیار بزرگی را بنیاد نهاد و گروه بیشماري را به
ملکوت آسمان رهنمون شد. با توجه به مطالب یاد شده، روشن میشود که اصل ظهور منجی جهان در نزد پیروان دین یهود، ثابت
و مسلم است. در عین حال بغض و کینۀ آنان نسبت به همۀ ادیان خصوصاً مسیحیت قابل انکار نیست. از آرزوهاي یهود آن است
که از طریق ظهور موعود منتظر، بر همۀ بشریت مسلط شوند و همۀ ملل و اقوام دنیا تسلیم یهود و تحت استعمار آنان باشند. توجه به
این نکته ضروري است که مسئلۀ منجی جهانی صبغۀ یهودیت یا نژاد یهودي ندارد. از نظر این نویسنده، عدة قلیلی از سیاسیون یهود
با سوء استفاده از این عقیده، رژیم اسرائیل را در سرزمین فلسطین، به منظور زمینهسازي ظهور مسیح ایجاد کردند. آنان احساسات
صفحه 46 از 64
یهودیان را براي سرزمین مقدس برانگیختند و ثروتمندان را براي ایجاد آباديهاي یهودينشین تشویق کردند. در مقابل، عدة کثیري
از یهودیان، پندار جعلی یاد شده را رد میکردند و عقیده داشتند که نجات، تنها از طریق دخالت مستقیم خدا به دست میآید.
سرعت بخشیدن به دوران رهایی از طریق ایجاد مهاجرنشینهاي یهودي در فلسطین، نقض آشکار شریعت به شمار میرود. 3 موعود
در دین مسیحیت همان طور که نجاتدهندة پایانی بر مبناي معتقدات یهودیان، مسیح (ماشیع) است که جهان را درخشان و با شکوه
میسازد، به اعتقاد مسیحیان نیز مسیح(ع) نجاتبخش است. البته براي زمان ظهور حضرت مسیح(ع) تاریخ مشخصی در بشارت
انجیل نمییابیم و از این جهت شباهت دقیقی با اعتقاد اسلامی دربارة زمان ظهور وجود دارد، در انجیل میخوانیم: امّا آن روز و آن
ساعت را نمیداند کسی از بشر و فرشتگان آسمان، مگر پدر. 4 بر اساس بشارت فراوانی که در کتاب انجیل آمده است، حضرت
آشکار خواهد شد و به یاري آن حضرت خواهد شتافت، و پشت سر حضرتش « فلسطین » مسیح(ع) به دنبال قیام حضرت قائم(ع) در
نماز خواهد گزارد، تا یهودیان و مسیحیان و پیروان وي تکلیف خویش را بدانند و به اسلام بگروند و حامی حضرت مهدي(ع)
گردند. از این رو، در آخرین روزهاي زندگی و شاید در طول دوران حیات به یاران و شاگردان خود توصیهها و سفارشهاي
اکیدي دربارة بازگشت خود به زمین نموده و آنان را در انتظار گذارده و امر به بیداري و هوشیاري و آمادگی فرموده است. اینک
متن برخی از آن بشارات که در انجیل آمده است: پس بیدار باشید؛ زیرا که نمیدانید در کدام ساعت خداوند شما میآید. لیکن
این را بدانید که اگر صاحب خانه میدانست در چه پاس از شب دزد میآید، بیدار میماند و نمیگذاشت که به خانهاش نقب زند.
پس شما نیز حاضر باشید، زیرا در ساعتی که گمان نبرید پسر انسان میآید پس آن غلام امین و دانا کیست که آقایش او را بر اهل
خانۀ خود بگمارد تا ایشان را در وقت معین خوراك دهد. خوشا به حال آن غلامی که چون آقایش آید او را در چنین کاري
حضرت مسیح(ع) نیست، زیرا مطابق نوشتۀ « پسر انسان » مشغول یابد. 5 نظیر این پیشگویی در انجیل لوقا نیز آمده است 6: مقصود از
جیمز هاکس آمریکایی در قاموس کتاب مقدس این عبارت 80 بار در انجیل و ملحقات آن (عهد جدید) آمده است که فقط 30
مورد آن با حضرت عیسی مسیح(ع) قابل تطبیق است ولی 50 مورد دیگر از نجاتدهندهاي سخن میگوید که در آخر زمان و پایان
روزگار ظهور خواهد کرد و حضرت عیسی(ع) نیز با او خواهد آمد، و او را جلال و عظمت خواهد داد، و از ساعت و روز ظهور او
جز خداوند متعال کسی اطلاع ندارد. که او کسی جز حضرت مهدي(عج) آخرین حجّت خدا نخواهد بود. به طوري که میبینیم
فرازهایی از عهد جدید با روایات اسلامی وجوه مشترك فراوانی دارد که از آن جمله است: نزول حضرت عیسی(ع) 7، صیحۀ
آسمانی، زنده شدن گروهی از افراد صالح، آمدن او بر فراز ابر و ربوده شدن یاران حضرت ولیعصر(ع) از محرابها و
رختخوابهاي خود و انتقال یافتن آنها بر فراز ابرها، همۀ این موارد در احادیث اسلامی آمده و با این فقرات انجیل دقیقاً منطبق
آمده « سوشیانسها » و گاه به صورت جمع « سوشیانت » که در فارسی « سوشیانس » است. موعود در دین زرتشت موعود زرتشت یا
به مردمان نیک وعده داده شده، و وظیفهاش پاییدن و نگهبانی جهان راستی است. جهانی که « اهورامزدا » نجاتبخشی است که
اندکی پیش از رستاخیز آراسته خواهد شد و در آن راستگو بر دروغگو چیره خواهد شد. جهانی که در آن حق غالب است و
9 سوشیانس، «. از این جهت سوشیانس (نامیده خواهد شد) زیرا که سراسر جهان مادي را سود خواهد داد » باطل و دروغ مغلوب. 8
یعنی سود دهنده و خیرخواه. این برگزیدة الهی، زمانی که جهان آکنده از تباهیها شود، در بخش مرکزي زمین ظهور خواهد کرد.
سوشیانس از فرزندان زرتشت است که نطفهاش به شیوة معجزهآسایی در دریاچه نگهداري میشود و مادر او دوشیزهاي است از
نژاد زرتشت پیامبر. این شخصیت الهی در صفات و ویژگیها شباهت خاصی به زرتشت پیامبر خواهد داشت. در انتها به
شباهتهایی اشاره شده است که در متون دینی اسلام و زرتشت، میان حضرت مهدي(عج) و سوشیانس وجود دارد. در میان کتب
زرتشتیان، گاتها یا سرودهاي زرتشت قدیمیترین و معتبرترین آنهاست و بعد از آن، اوستا شامل دستورها و فرمانهاي زندگی
نظریههایی چون نظریات شیعه دارد. در حالی که « منجی » است. کتاب بندهش که در قرن سوم هجري نوشته شده، در مورد مسئلۀ
صفحه 47 از 64
در اوستا این موارد به چشم نمیخورد. زرتشتیان قائل به ظهور سه منجی هستند که هر یک به فاصلۀ هزار سال از دیگري ظهور
استوت » به معنی پرورانندة نماز و نیایش و « هوشیدار ماه » به معنی پرورانندة قانون و « هوشیدر » : خواهد کرد و به ترتیب عبارتند از
آخرین منجی، که با آمدن او جهان نو میشود و رستاخیز میگردد و مردگان زنده میشوند و زندگان نیز عمري همیشگی « ارت
خواهند داشت. بارداري مادر سوشیانس شباهت زیادي به مادر گرامی حضرت مهدي(ع) دارد 10 . مادر حضرت مهدي(ع) داراي
( که یکی از بخشهاي چهارگانۀ اوستا است (بندهاي 8 و 9 « گاتها » بارداري پنهان بود و آثار حمل در او آشکار نبود. در بخش
بامداد » نویدهایی در مورد ظهور حضرت مهدي(ع) و سیطرة جهانی آن حضرت و قیام شکوهمند او را داده است. از این روز به نام
یاد شده است. جاماسب، در کتاب معروف خود جاماسب نامه که حوادث گذشته و آیندة جهان در آن ثبت شده، و احوال « روز
پادشاهان، انبیا، اوصیا و اولیا را بیان میکند، ضمن مطالبی که از قول زرتشت راجع به پیامبران بازگو مینماید در مورد پیامبر
گرامی اسلام(ص) و دولت جاودانۀ حضرت مهدي(ع) و رجعت گروهی از اموات مطالبی گفته، آنگاه دربارة ظهور مبارك
حضرت مهدي(ع) چنین میگوید: و از فرزندان دختر آن پیامبر [عرب که آخرین پیغمبر باشد] که خورشید جهان و شاه زنان نام
دارد، کسی پادشاه شود در دنیا به حکم یزدان که جانشین آخر آن پیغمبر باشد در میان دنیا که مکه باشد و دولت او تا به قیامت
متصل باشد و بعد از پادشاهی او دنیا تمام شود و آسمان جفت گردد و زمین به آب فرو رود و کوهها کنده شود و اهریمن کلان را
که ضدّ یزدان و بندة عاصی او باشد بگیرد و در حبس کند و او را بکشد. و نام مذهب او برهان قاطع باشد و حق باشد و خلایق را
به یزدان بخواند و زنده گرداند خلق را از بدان و نیکان، و نیکان را جزا دهد و بدان را سزا دهد و بسیاري از خوبان و پیغمبران زنده
شوند و از بدان گیتی و دشمنان خدا و کافران را زنده گرداند و از پادشاهان اقوام خود را زنده کند که فتنهها در دین کرده باشند و
خوبان بندگان یزدان را کشته باشند و همۀ متابعان و تبهکاران را بکشد و نام این پادشاه بهرام باشد. و ظهور او در آخر دنیا باشد... و
خروج او در آن زمان شود که تازیان بر فارسیان غالب شوند و شهرهاي عمّان خراب شود و به دست سلطان تازیک، پس او خروج
کند و جنگ کند و دجال را بکشد. و برود و قسطنطنیه را بگیرد و علمهاي ایمان و مسلمانی در آنجا برپا کند و عصاي سرخ شبانان
باهودار (که موسی(ع) باشد) با او باشد و انگشتر و دیهیم سلیمان با او باشد و جنّ و انس و دیوان و مرغان و درندگان در فرمان او
خواهند بود. و همۀ جهان را یک دین کند و دین گبري و زرتشتی نماند و پیغمبران خدا و حکیمان و پريزادان و دیوان و مرغان و
11 در اینجا لازم است این نکته را یادآور شویم که، .« همۀ اصناف جانوران و ابرها و بادها و مردان سفیدرویان در خدمت او باشند
اعتقاد به ظهور سوشیانس در میان ملت ایران باستان به اندازهاي رایج بوده است که حتی در موقع شکستهاي جنگی و فراز و
نشیبهاي زندگی با یادآوري ظهور چنین نجاتدهندة مقتدري، خود را از یأس و ناامیدي نجات میدادند. شاهد صادق این گفتار
اینکه، در جنگ قادسیه پس از درگذشت رستم فرخزاد سردار نامی ایران هنگامی که یزدگرد، آخرین پادشاه ساسانی، با افراد
خانوادة خود آمادة فرار میشد به هنگام خارج شدن از کاخ پرشکوه مدائن، ایوان مجلل خود را مورد خطاب قرار داد و گفت: هان
که هنوز زمان ظهور او نرسیده « فرزندان خود » اي ایوان! درود بر تو باد، من هم اکنون از تو روي برمیتابم تا آنگاه که با یکی از
یکی از » است به سوي تو برگردم. سلیمان دیلمی میگوید، من به محضر امام صادق(ع) شرفیاب شدم و مقصود یزدگرد را از جملۀ
از آن حضرت پرسیدم، حضرت فرمود: او مهدي موعود(ع) و قائم آل محمد(ص) است که به فرمان خداوند در « فرزندان خود
آخرالزمان ظهور میکند. او ششمین فرزند دختري یزدگرد است و یزدگرد نیز پدر او است. 12 در حال حاضر در میان اقوام شرقی و
غربی، حتی در میان سرخپوستان آمریکا، پندار مشابهی دربارة بازگشت یا ظهور منجی موعود پدید آمده است. 13 اینکه ما میبینیم
همۀ انسانها در همۀ زمانها میجوشند و به دنبال روزي بهتر، در انتظار تحقق پیروزي نهایی به سر میبرند و فریادرسی را به یاري
میطلبند، خود دلیل قاطعی بر ریشهدار بودن این تمایل باطنی و خواست درونی و فطري بودن انتظار موعود مبارك که حقیقت آن
در مهدویت متجلی است، میباشد. پینوشتها: 1. او خواهد آمد، ص 87 (به نقل از: ظهور حضرت مهدي(عج) از دیدگاه اسلام،
صفحه 48 از 64
4. ترجمۀ . 3. همان، صص 164 165 . مذاهب و ملل جهان، سید اسدالله هاشمی شهیدي) 2. هاشمی شهیدي، همان، صص 46 47
، 23 28 ، اناجیل اربعه، میرمحمد باقر خاتون آبادي، انتشارات نقطه. 5. کتاب مقدس، انجیل متی، ص 41 ، باب 24 ، بندهاي 1 8
، 7. مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج 52 . 6. کتاب مقدس، انجیل لوقا، ص 16 ، باب 12 ، بندهاي 35 و 37 40 . 29 37 و 42 46
9. همان، بخشی از بند 129 فروردین یشت. 10 . صد در نصر و صد در بندهش، نوشیروان دارابار . 8. یسنا 48 ، باب 1 و 2 . ص 181
13 . هاشمی شهیدي، همان. . 12 . مجلسی، محمدباقر، همان، ج 51 ، ص 164 . 11 . لعمات النور، ج 1 صص 23 25 . بهمن، ص 35
رجعت
خداوند گروهی از اموات را به همان صورتی که در گذشته بودند، به دنیا برمیگرداند، و گروهی را عزیز و گروهی دیگر را ذلیل
میکند و اهل حق را بر اهل باطل غلبه و نصرت داده، مظلومان را بر ظالمان و ستمگران غلبه میدهد، این واقعه هنگام ظهور مهدي
آل محمد، علیهمالسلام، رخ خواهد داد. معناي لغوي الفاظ مختلفی براي بیان اصل اعتقادي رجعت در قرآن مجید و روایات
اسلامی به کار رفته است، مانند: رجعت، ایاب، کرّه، ردّ، حشر که همه در معناي بازگشت مشترکند ولی در میان همۀ این الفاظ،
رجعت » : است، چنانچه در لسانالعرب 2 آمده است « یکبار بازگشت » لفظ رجعت مشهورتر است. رجعت مصدر مرّه 1 و بیانگر
معناي اصطلاحی (کلامی) شیخ مفید در معناي اصطلاحی رجعت تعریفی را ارائه کرده که گویاي .« مصدر مرّه از مادة رجوع است
معناي واقعی رجعت بوده و داراي نواقص دیگر تعریفها نیست. ایشان در تبیین معناي اصطلاحی (کلامی) رجعت چنین مینویسد:
خداوند گروهی از اموات را به همان صورتی که در گذشته بودند، به دنیا برمیگرداند، و گروهی را عزیز و گروهی دیگر را ذلیل
میکند و اهل حق را بر اهل باطل غلبه و نصرت داده، مظلومان را بر ظالمان و ستمگران غلبه میدهد، این واقعه هنگام ظهور مهدي
آل محمد، علیهمالسلام، رخ خواهد داد. 3 جایگاه رجعت در اعتقادات شیعه اعتقاد به رجعت و بازگشت گروهی از مردگان، پیش
از قیامت، به دنیا، از ویژگی خاصی برخوردار است و در منابع اسلامی اهمیت آن با بیانهاي گوناگونی مطرح شده است. در برخی
که عظمت و قدرت الهی در آن متجلی خواهد شد، برشمردهاند: امام صادق(ع) « روزهاي الهی » روایات روز رجعت را یکی از
4 با توجه به .« روزهاي الهی سه تاست: روزي که قائم [آل محمد(ص)] قیام خواهد کرد، روز رجعت و روز قیامت » : فرمودند
روزهایی است که امر الهی اعم از نعمت یا نقمت، عزّت و ذلّت ظهور تامّ مییابد. 5 آري رجعت و « ایّام الله » تفاسیر، منظور از
بازگشت انسانهایی که سالها پیش از دنیا رفتهاند حکایت از قدرت و عظمت الهی دارد و در آن روز این عظمت و شوکت الهی
براي همگان آشکار میشود، یا در آن روز نعمتهاي خداوند شامل مؤمنان برجسته و نخبه شده و آنان را براي مشاهدة ظهور امام
عصر(عج) و غلبۀ مظلومان بر زورمداران به این دنیا برمیگرداند و از طرفی هم با بازگشت کافران سیه دل، آنان را بر خاك ذلّت و
خواري خواهد نشاند. امام صادق(ع) یکی از ویژگیهاي شیعه را اعتقاد به رجعت برشمرده، میفرمایند: از ما نیست کسی که ایمان
به رجعت ما نداشته باشد و نیز متعۀ ما را حلال نشمرد. 6 چرا که در آن روزگار، رجعت یکی از معتقدات ویژة شیعه محسوب
میشد، به طوري که سایر مذاهب آن را یکی از نقاط امتیاز شیعه از سایر مکاتب قلمداد میکردند. امام صادق(ع) در حدیث
دیگري، یکی از شرایط ایمان را اعتقاد به رجعت برشمرده و میفرمایند: هر کس به هفت چیز اعتقاد داشته باشد، مؤمن است، و در
میان آن هفت چیز ایمان به رجعت را ذکر فرمودند. 7 لازمۀ چنین سخنی آن است که ایمان، زمانی حاصل میشود که علاوه بر
اعتقاد به توحید و ...، اعتقاد به رجعت نیز وجود داشته باشد. بر این اساس بر هر شیعهاي این اعتقاد ضروري است، از سوي دیگر این
امید را در دل او زنده نگه میدارد که اگر پیش از ظهور منجی عالم بشریت از دنیا برود خداوند، وي را براي نصرت دین خویش و
درك لقاي آن حضرت، به دنیا برمیگرداند. الف آیا اعتقاد به رجعت از اصول دین است یا اصول مذهب؟ اعتقاد به رجعت از
اصول دین نیست و معتقد نبودن به آن هم موجب کفر و خروج از دین نیست، بلکه از اصول مذهب امامیه است، به طوري که
صفحه 49 از 64
اعتقاد به اصل رجعت گروهی از مؤمنان و کافران، به دنیا پیش از قیامت ضروري است. هرچند که باور داشتن به جزئیات مسائلی
که در رجعت اتفاق میافتد، لازم و ضروري نیست. به هر حال اعتقاد به رجعت، همسنگ اعتقاد به صراط و میزان است. مرحوم
در این باره میگوید: اصل رجعت حق است و شبههاي در آن نیست و اعتقاد نداشتن به آن موجب خروج از جرگۀ مؤمنان و « شبّر »
شیعیان میشود. چرا که رجعت از امور ضروري مذهب شیعه بوده و روایاتی که در مورد صراط و میزان و غیر آن دو به دست ما
رسیده است، از جهت تعداد و نیز صحت مدارك و وضوح دلالت، افزونتر از روایات رجعت نیست. با آنکه اعتقاد به صراط و
میزان و جز آنها ضروري است، امّا، باید توجه داشت که اختلاف و بینشهاي متفاوت در جزئیات مسئلۀ رجعت، ضرري به اصل آن
نمیزند، همانطور که برداشتهاي متفاوت در ویژگیهاي صراط و میزان در اصل آن خدشه وارد نمیسازد. آنگاه ایشان ادامه
میدهند که ایمان به رجعت به طور کلی واجب و لازم است. 8 نتیجه آنکه مسئلۀ رجعت از ضروریات مذهب و مکتب تشیع است،
که اعتقاد به آن ضروري است، هر چند اعتقاد به جزئیات مانند اینکه چه کسانی رجعت میکنند یا زمان آنچه موقعی است و... لازم
نیست. ولی باید توجه داشت که اعتقاد به آن، در رتبۀ اعتقاد به توحید و نبوت و معاد نیست. ب آیا رجعت یک پیشگویی تاریخی
است یا یک مسئلۀ اعتقادي؟ در زیارت امام حسین(ع)، میخوانیم: إنّی من المؤمنین برجعتکم. 9 من به بازگشت شما اهل بیت(ع)،
ایمان و اعتقاد دارم. یا در زیارت حضرت ابوالفضل(ع) آمده: إنّی بکم و بإیابکم من المؤمنین. 10 من به شما و بازگشتتان معتقدم.
در روایتی که قبلًا بیان شد، امام صادق(ع) میفرمایند: هر کس به هفت چیز معتقد باشد، مؤمن است و از میان هفت چیز ایمان به
رجعت را بیان فرمود. 11 در سخنان بسیاري از اندیشمندان کلامی، رجعت به عنوان یک امر اعتقادي مطرح شده به طوري که اعتقاد
پس اعتقاد به اصل رجعت به طور اجمالی واجب است... هر چند که » : به آن را ضروري شمردهاند، مرحوم شبّر دراینباره میفرماید
12 بنابراین در تمامی روایات یاد شده و روایات متعدد دیگر، رجعت به عنوان .« تفاصیل آن موکول به ائمۀ اهل البیت(ع) میشود
یک مسئلۀ اعتقادي مطرح شده است، که خود گویاي آنست که رجعت از زمره امور اعتقادي است نه صرفاً یک قضیۀ مسلّم
تاریخی. شاهد دیگر آنکه پیوسته علماي کلام، موضوع رجعت را در کنار سایر مباحث اعتقادي بحث کردهاند، و این خود شاهد
تلقّی اعتقادي بودن رجعت است. نکتۀ دیگر آنکه صرف تحقّق رجعت در آینده موجب قضیۀ تاریخی بودن آن نمیشود زیرا اگر
چنین باشد، معاد هم که در آینده محقق میشود، صرفاً یک قضیۀ تاریخی خواهد بود. رجعت و ظهور رجعت همانگونه که
گذشت آنست که گروهی از مؤمنان خالص و سردمداران کافر که از دنیا رفتهاند، به دنیا برمیگردند، تا گروه اوّل به عزّت نائل
شوند و گروه دوم به ذلّت دنیوي برسند، این معنا با ظهور امام دوازدهم(ع) در یک جهت اشتراك دارند و آن اینکه هر دو در
آخرالزمان و قبل از قیامت اتفاق میافتند، امّا فرقشان این است که خداوند براي برچیدن ریشههاي ظلم و ستم و ایجاد عدالت در
روي زمین، ولیّ خویش را پس از غیبتی طولانی، آشکار میسازد. ولی رجعت آن است که در هنگام ظهور، براي یاري حضرتش و
نیز استمرار حاکمیت حق بعد از برقراري عدالت، خداوند گروهی از مؤمنان را که از دنیا رفتهاند، به دنیا باز میگرداند تا براي یاري
وي بشتابند. مؤمنانی که سالیان درازي انتظار فرجش را میکشیدند، ولی قبل از ظهور و رؤیت حضرتش، دیده از جهان فرو
بستند. 13 رجعت یکی از وقایع مهمی است که در آستانۀ ظهور رخ میدهد و زمان آن هنگام ظهور است، نه قبل و نه بعد ظهور،
بلکه در همان هنگام است که برخی پیامبران الهی و ائمۀ اطهار(ع) و مؤمنان صالح به دنیا برمیگردند تا شاهد اعتلاي کلمۀ اسلام
در روي زمین باشند. امّا نباید چنین تصور کرد که رجعت همان ظهور است، رجعت یعنی بازگشت عدهاي از مؤمنان و کفّار، ولی
ظهور به معناي آشکار شدن و قیام دوازدهمین ذخیرة الهی پس از غیبت طولانی است. در نتیجه نزدیکی زمان اتفاق آن دو واقعه
نباید موجب شود که آنها را یکی تلقی کنیم. شاید این مطلب در مورد رجعت، از روایات و کلمات علما به دست بیاید، آنجا که
در کتاب « دویت نلسون » شیخ مفید(ره) فرمود: رجعت هنگام قیام مهدي آل محمّد(ص) خواهد بود. 14 یکی از مستشرقان به نام
عقیدة الشیعه از ظهور امام زمان(ع) به رجعت تعبیر میکند، که این خلاف معناي رجعت در اصطلاح کلام شیعه است. این چنین
صفحه 50 از 64
اشتباهاتی گاهی سبب شده تا کسانی به غلط تصور کنند که واقعیت رجعت نیز همان ظهور امام عصر(ع) است. بدیهی است که
زمان دقیق رجعت را با ذکر سال و ماه و روز همانند زمان ظهور و معاد نمیتوان معلوم کرد، امّا به طور کلی میتوان گفت که
تعبیر « بعد ظهوره » رجعت در هنگام ظهور حضرت مهدي(ع) رخ خواهد داد. چنانکه در برخی از کلمات علما از زمان رجعت به
شده است، یعنی بعد از ظهور ولیعصر(ع) رجعت اتفاق خواهد افتاد؛ و نیز در دو روایت به این مطلب تصریح شده است. از جابر
جعفی نقل شده که گفت از امام باقر(ع) شنیدم که فرمود: به خدا سوگند که او مردي از اهل بیت ما را پس از سیصد و نه سال از
وفاتش قدرت میدهد. جابر گفت: پرسیدم این واقعه چه زمانی خواهد بود؟ فرمودند: بعد از رحلت قائم(ع) پرسیدم قائم تا هنگام
مرگش چند سال در جهان حکومت میکند؟ فرمود: نوزده سال از هنگام قیامش تا وقت مرگش به طول میانجامد. پرسیدم: آیا بعد
از او جهان دچار آشوب میشود؟ فرمودند: بله مدت پنجاه سال و اضافه کردند و بعد از آن منصور [امام حسین(ع)] به دنیا
برمیگردد تا انتقام خون خود و یارانش را بگیرد. تا اینکه سفاح قیام کند، که همان امیرالمؤمنین علی(ع) است. 15 حدیث دیگري
در خواب دیدم کسی میگوید: امسال حج انجام بده تا صاحبالزمان(ع) را زیارت » : از علیبن مهزیار نقل شده است، وي میگوید
بعد او با حضرت سخن میگوید و ایشان وقایع ظهور را بیان میکنند و او میگوید: عرض کردم: آقاي من بعد از آنچه رخ «... کنی
این نیست که وقتی ظهور تمام « بعد از ظهور » 16 روشن است که منظور از .« برگشت برگشت، رجعت رجعت » : خواهد داد. فرمودند
شد، رجعت اتفاق میافتد، بلکه مقصود آن است که اندکی پس از ظهور حضرت؛ و نیز در برخی روایات داریم که وقتی حضرت
ظهور میکند، به بعضی از مؤمنان در قبر خطاب میشود که: حضرت ظهور کرده، اگر مایلید میتوانید امروز حضرتش را یاري
دهید 17 . البته بعضی از ائمه(ع) ممکن است رجعتشان مدتی بعد از ظهور باشد. خلاصۀ سخن آنکه رجعت یکی از وقایع همزمان با
ظهور است و نباید آنها را دو نام براي یک واقعیت پنداشت. رجعت در قرآن رجعت و بازگشت برخی انسانها به دنیا پس از مردن
مستلزم هیچگونه محذور عقلی نیست 18 ، علاوه بر آنکه در مواردي واقع هم شده است 19 . از سوي دیگر آیات و روایات فراوانی
در اثبات رجعت به معناي اصطلاحی آن رسیده است. امّا، پیش از بیان آیات، ذکر چند نکته ضروري است: اوّل: در میان آیاتی که
به کار نرفته امّا با دقت و تعمّق در معناي آیات، معلوم میشود که آنها با رجعت، « رجعت » مورد استدلال قرار گرفته است، واژة
هماهنگی و سازگاري دارند. دوم: آیات فراوانی توسط ائمۀ اطهار(ع) به رجعت تفسیر شده و از آنجا که ما قائل به عصمت آنها
هستیم، به آن آیات با کمک روایات استناد مینماییم. سوم: از آیاتی که در مورد رجعت رسیدهاند گاهی به روز قیامت یا به روز
ظهور حضرت حجت(ع) تفسیر شده، و این نکته ضربهاي به استدلال به رجعت نمیزند چرا که این معانی با هم منافات نداشته و هر
کدام از بطنی از بطون قرآن حکایت دارد. و بالاخره در حدود هفتاد آیه در مورد رجعت وجود دارد، که به علت اختصار به سه آیه
اکتفا میکنیم: آیۀ اوّل: و هنگامی که قول بر آنان واقع گردد، از زمین موجودي را بیرون میسازیم که با آنان سخن میگوید (یا با
آنان میجنگد) ولی مردم به آیات ما ایمان نمیآورند، و روزي که از هر امتی گروهی از کسانی که آیات ما را تکذیب کردند،
محشور کرده و سپس آنها نگه داشته میشوند. 20 این آیه مشهورترین آیۀ رجعت است که به تنهایی بر رجعت دلالت دارد. چرا که
ظاهر آیه به خوبی بیانگر این مطلب است که این حشر گروهی از هر امتی غیر از حشر در روز قیامت است که شامل همۀ انسانها
میگردد، چنانکه در آیهاي در وصف حشر روز قیامت چنین میفرماید: و حشرناهم فلم نغادر منهم احداً و همه را محشور کرده و
روزي که از » احدي از آنان را فرو نخواهیم گذاشت. 21 مردي به امام صادق(ع) عرضه داشت: که اهل سنت گمان کردهاند که آیۀ
مربوط به قیامت است حضرت در پاسخ فرمود: آیا چنین است که خداوند روز قیامت از هر « هر امتی گروهی را محشور میکنیم
امتی تنها گروهی را محشور کرده و بقیه را رها میسازد؟ خیر، اینگونه نیست ولکن آیه در مورد رجعت است. امّا آیۀ قیامت آن
22 آیۀ دوم: همانا ما فرستادگان خویش و مؤمنان را «. همه را محشور ساخته و از احدي چشمپوشی نمیکنیم » : است که میفرماید
در دنیا، آن روزي که شاهدان اقامه شوند، یاري خواهیم نمود. 23 از امام صادق(ع) نقل شده که فرمود: به خدا سوگند این آیه در
صفحه 51 از 64
مورد رجعت است، مگر نمیدانید که پیامبران بسیاري در این دنیا کشته شدند و نصرت خداوند به آنان نرسید؟ امامان کشته شدند
و نصرت خداوند شامل حال آنها نشد، این آیه در رجعت محقّق خواهد شد. 24 آیۀ سوم: و ما تو را جز براي بشارت و بیم جهانیان
نفرستادیم... 25 امام محمد باقر(ع) میفرماید: این آیه در رجعت تحقق مییابد. 26 محمدرضا ضمیري ماهنامه موعود شماره 79
است که براي بیان وقوع یکبار فعل به کار « مرّه » پینوشتها: 1.در علم صرف بیان شده که مصدر داراي انواعی است. یک نوع آن
3. حرّ عاملی، محّمد بن حسن، الایقاظ من الهجعۀ بالبرهان علی الرجعۀ، صص . میرود. 2. ابن منظور، لسان العرب، ج 8، ص 114
.5 . 4. مجلسی، محمّدباقر، بحارالانوار، ج 53 ، ص 63 ؛ صدوق، محمّد بن علی بن الحسین، معانی الاخبار، ص 366 . 141 140
7. همان. 8. شَبّر، . 6. مجلسی، همان، ج 53 ، صص 92 و 121 . طباطبائی، سیّد محمّد حسین، تفسیر المیزان، ج 12 ، صص 19 و 18
10 . همان. 11 . مجلسی، . 9. قمی، ابوالقاسم جعفر بن محمّد بن قولویه، کامل الزیارات، صص 218 257 . حق الیقین، ج 2، ص 35
13 . از امام صادق(ع) نقل شده است که: هر کس چهل صبح . 12 . شبّر، عبدالله، همان، ج 2، ص 35 . همان، ج 53 ، صص 92 و 121
این عهد (دعاي عهد امام زمان(ع)) را بخواند از یاوران قائم(ع) ما باشد و اگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد خدا او را از قبر
بیرون آورد که در خدمت آن حضرت باشد. ر.ك: قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، دعاي عهد. 14 . ر.ك: به تعریف رجعت، از
.17 . 16 . همان، صص 9 و 42 . 15 . مجلسی، محمد باقر، همان، ج 53 ، صص 103 104 . همین نگارنده، نشر موعود عصر، ص 13
18 . برخی گمان بردهاند که رجعت مستلزم تناسخ یا خروج فعل از قوه است و پاسخهاي مفصلی به آنها داده شده که همان، ص 92
از حد مقاله بیرون است. براي مطالعۀ بیشتر در این زمینه ر.ك: طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ج 2، ص 107 ؛ قزوینی
19 . رجعت به معناي رجوع به دنیا پس از مرگ به گونههایی در امتهاي پیشین اتفاق افتاده . خراسانی، مجتبی، بیان الفرقان، ج 5
243 و 259 ؛ سورة کهف ( 18 )، آیۀ 19 و موارد ، است و آیات مختلفی بر این مطلب اشاره دارند، مانند: سورة بقره( 2)، آیات 56
23 . سوره . 22 . مجلسی، همان، ج 53 ، ص 52 . 21 . سورة کهف ( 18 )، آیۀ 47 . دیگر. 20 . سورة نمل ( 27 )، آیات 82 83
26 . مجلسی، همان، ص . 25 . سورة سبا( 34 )، آیۀ 28 . 24 . حائري یزدي، شیخ علی، الزام الناصب، ج 2، ص 338 . مؤمن( 40 )، آیۀ 51
.42
علائم ظهور
مجتبی الساده صحبت کردن از حضرت مهدي(ع) و نشانههاي ظهور ایشان در واقع صحبت کردن از حوادثی است که بناست در
آینده اتفاق بیفتد و لذا بجاست که از خود بپرسیم: اگر در مورد احادیث نقل شده در این زمینه بررسی اسناد صورت گرفت و
مطمئن شدیم که آنها از معصوم(ع) صادر شده است، آیا میتوان مطمئن بود که حتماً همۀ آن حوادث آنگونه که در روایات
داده میشود که طی این بخش از « بداء » شریف ما آمدهاند وقوع یابند؟ پاسخ به این پرسش در کتب عقیدتی و فلسفی تحت عنوان
در لغت به معناي ظهور و روشن شدن پس از مخفی بودن چیزي است و اصطلاحاً به روشن شدن « بداء » . مطالب به آن میپردازیم
چیزي پس از مخفی بودن از مردم اطلاق میشود؛ بدین معنا که خداوند متعال بنا بر مصلحتی، مسئلهاي را از زبان پیامبر یا ولیاي از
اولیاي خویش به گونهاي تبیین میکند و سپس در مقام عمل و ظهور و بروز، غیر آن را به مردم نشان میدهد. در قرآن آمده است:
خداوند هر چه را بخواهد محو یا اثبات میکند در حالی که امالکتاب نزد اوست و خود میداند عاقبت هر چیزي چیست. 1 و در
آیهاي دیگر: و بدالهم سیّئات ما کسبوا. 2 بديهایی را خود کسب کرده بودند و براي آنها مخفی بود برایشان نمایان شد. یا: ثمّ
بدالهم من بعد ما رأؤا الآیات. 3 پس از آنکه نشانهها را دیدند حقیقت امر بر آنها روشن شد. این ظهور پس از خفا، تنها براي انسان
رخ میدهد و در مورد خداوند متعال ابداً صدق نمیکند وگرنه لازمهاش این است که خداوند نسبت به آن موضوع جهل داشته
باشد که این امر محالی است. خداوند، چنانکه قرآن کریم میفرماید به همه چیز آگاه و داناست 4 و نسبت به همه چیز در همۀ
صفحه 52 از 64
زمانها و مکانها چه حاضر باشند و چه غایب، چه موجود باشند و چه فانی و چه در آینده به وجود بیایند، علم حضوري دارد.
قرآن کریم در این زمینه میفرماید: هیچ چیزي در آسمان و زمین از نظر خداوند متعال مخفی نمیشود. 5 از همین روست که مسئلۀ
بداء و ظاهر کردن آن امر مخفی به خداوند نسبت داده میشود: و بدالهم من الله مالم یکونوا یحتسبون. 6 خداوند آنچه را گمان
نمیکردند، براي آنها ظاهر کرد. براساس آیۀ: خداوند چیزي را که از آنِ مردمی است دگرگون نکند تا آن مردم خود دگرگون
شوند. 7 و با استفاده از دیگر آیات و روایات میتوان چنین برداشت کرد که برخی اعمال حسنه نظیر: صدقه، احسان به دیگران، صلۀ
رحم، نیکی به پدر و مادر، استغفار و توبه، شکر نعمت و اداي حقّ آن و... سرنوشت شخص را تغییر داده و رزق و عمر و برکت
زندگیاش را افزایش میدهد، همانطور که اعمال بد و ناشایست اثر عکس آن را بر زندگی شخص میگذارد. پیش از شرح این
عبارت که بداء در حقیقت ظاهر شدن چیزي است که از ناحیۀ خداوند متعال براي مردم مخفی و براي خودش مشخص بود، لازم
است یادآور شویم که خداوند متعال بنا بر آیات قرآن دو لوح دارد: الف) لوح محفوظ لوحی که آنچه در آن نوشته میشود؛ پاك
نشده و مقدّرات آن تغییر نمییابند؛ چون مطابق با علم الهی است: بَل هُوَ قُرآنٌ مَجیدٌ? فی لَوحٍ مَحفوظٍ. 8 بلکه آن قرآن مجیدي
است که در لوح محفوظ ثبت گردیده است. ب) لوح محو و اثبات بنا بر شرایط و سننی از سنتهاي الهی، سرنوشت شخص یا
جریانی به شکلی خاص میشود، با از بین رفتن آن سنتها یا مطرح شدن سنتهاي جدید سرنوشت آن شخص یا آن جریان
تحتالشعاع سنتهاي جدید قرار میگیرد. به عنوان مثال بناست که شخص در سن 20 سالگی فوت کند امّا به واسطۀ صلۀ رحم یا
صدقهاي که میدهد، 30 سال به عمرش اضافه میشود و تا 50 سالگی زنده میماند یا به عکس، آن شخص بناست 50 سال عمر
کند به واسطۀ گناه کبیرهاي خاص، 30 سال از عمرش کاسته میشود در همان 20 سالگی میمیرد. که البته خداوند متعال از اوّل
میدانست که بناست اوّلی 50 سال و دومی 20 سال عمر کند ولی براي روشن شدن این سنتهاي الهی مطلب به این شکل از زبان
پیامبران یا اولیاي الهی(ع) بیان میشود. در قرآن کریم هم آمده است: یمحوا الله ما یشاء و یثبت و عنده امّ الکتاب. 9 یا این آیه:
آنگاه مدتی را [براي شما عمر] مقرّر داشت و اجل حتمی نزد اوست. 10 با توجه به این دو لوح و مطالبی که تا به حال به آنها
پرداختیم، این پرسش به ذهن میرسد که: آیا ظهور حضرت مهدي(ع) و نشانههایی که براي آن بیان شده است، در لوح محفوظاند
یا محو و اثبات. به عبارت دیگر آیا ممکن است اصلًا مسئلهاي به نام ظهور ایشان تا آخر عمر بشریت و هستی اتفاق نیفتد یا ظهور
بدون تحقّق نشانهها رخ دهد یا همۀ نشانهها باید رخ دهند؟ در پاسخ به این پرسش باید نشانههاي ظهور را به دو دسته تقسیم کنیم:
1. امور و علایم مشروط 2. امور و علایم حتمی. آنگونه که امام باقر(ع) امور را به موقوفه و حتمیه 11 و امام صادق(ع) به حتمی 12
و غیر حتمی تقسیم کردهاند. مسئلۀ بداء هم در چهار زمینه با موضوع ظهور حضرت مهدي(ع) ارتباط مییابد: 1. نشانههاي مشروط
و غیر حتمی ظهور جز نشانههایی که صراحتاً در احادیث به حتمی بودن آنها اشاره شده است، بقیۀ نشانههاي ظهور همگی از امور
موقوفه به شمار میروند، چنانکه بزرگانی مانند شیخ مفید، شیخ صدوق و شیخ طوسی بدان تصریح کردهاند. بدین معنا که به جز
نشانههاي حتمی ظهور بقیۀ آنها بنا بر مشیت و ارادة الهی ممکن است دچار تغییر و تبدیل، تقدّم یا تأخّر شوند. به عبارت دیگر آنها
از جمله امور لوح محو و اثبات به حساب میآیند و ممکن است با تغییر و تبدیل در شرایط آنها و عوض شدن علل رخ دادن آنها به
گونۀ دیگري پدید آیند یا اصلًا رخ ندهند. البته بسیاري از رویدادهایی که در احادیث ما به آنها اشاره شده است تا کنون اتفاق
افتادهاند و دچار بداء در اصل تحقّق خویش نشدهاند. مثلًا اگر در حدیث به نزول بلایی (مشروط) اشاره شده باشد به واسطۀ توسل
و استغفار مؤمنان و مسلمانان ممکن است در نزول آن تأخیر رخ دهد یا اصلًا چنین بلایی به جهت عظمت عمل صالح ایشان نازل
نشود یا اینکه با برخی اعمال صالح یا ناصالح ظهور حضرت را دچار تعجیل یا تأخیر کنند. شاید بتوان علت بیان چنین اخباري را
این دانست که اگر مسئله به این شکل تبیین نمیشد، مؤمنان هم از احتمال حدوث آن حادثه باخبر نمیشدند و بدان مبتلا میگشتند
امّا پس از صدور حدیث از ناحیۀ معصوم(ع) و آگاه شدن مؤمنان و مسلمانان از آن، با دعا و توسل و استغفار از پدید آمدن چنان
صفحه 53 از 64
حادثۀ ناگواري ممانعت به عمل آورند یا سبب حدوث اتفاقی خوشایند شوند. البته فراموش نکنیم که عکس این مطلب هم کاملًا
صادق است به این معنا که شخص معصوم(ع) با اعلام نزول بلا و علّت آن، حجت را بر مردم تمام میکنند که شما با وجود آنکه
میتوانستید، آن بلا را از خویش دفع نکردید یا فلان خیر را به سوي خویش جلب ننمودید و از همین روست که روایت شده است:
2. علایم ظهور و امور حتمی پنج مورد از نشانههاي ظهور در بسیاري از خداوند متعال، به چیزي مثل بداء عبادت نشده است. 13
روایات که از حدّ تواتر گذشته است؛ از جمله نشانههاي حتمی ظهور برشمرده شدهاند: خروج سیّد خراسانی و یمانی، نداي آسمانی
مبنی بر حقّانیت حضرت مهدي(ع)، شهادت نفس زکیّه و فرو رفتن سپاهیان سفیانی در منطقۀ بیداء (بیابان بین مدینه و مکّه). 14 این
نشانههاي پنجگانه را احادیث از علایم حتمی شمرده و هیچگونه احتمال بدایی در مورد تحقّق آنها ندادهاند وگرنه خلاف حتمی
بودن آنها میشد. این نشانهها شدیداً با مسئلۀ ظهور ارتباط داشته و همگی مقارن ظهور رخ خواهند داد انشاءالله. بزرگوارانی چون
مرحوم آیتالله خویی در پاسخ به نویسندة کتاب سفیانی و علامات ظهور 15 ، علّامه سیّد جعفر مرتضی عاملی، در کتاب خویش و
شیخ طوسی، در غیبت خویش 16 نسبت به این موضوع تصریح و اذعان کردهاند که: هر چند بنابر تغییر مصلحتها با تغییر شروط
اخباري که به حوادث آینده میپردازند، ممکن است دچار تغییر و تبدیل شوند؛ جز آنکه روایت تصریح کرده باشد که وقوع آن
جریان حتمی است که (با توجه به اعتماد ما به معصومین(ع)) ما هم یقین به حدوث آنها در آینده پیدا میکنیم و قاطعانه میگوییم
در آینده چنین خواهد شد. 17 اشکال اساسی که به این نظر گرفته میشود؛ متکی به حدیثی است که نعمانی در کتاب خویش
آورده است که: ابوهاشم داوود بن قاسم جعفري گفته است: نزد امام جواد(ع) بودیم و صحبت از حتمی بودن آمدن سفیانی شد، از
آن حضرت پرسیدم: آیا در مورد امور حتمی هم بداء رخ میدهد؟ فرمودند: آري. گفتم: میترسم در مورد خود حضرت مهدي(ع)
بداء رخ دهد. حضرت فرمودند: ظهور حضرت مهدي(ع) وعدة الهی است و خداوند خلف وعده نمیکند. 18 علّامه مجلسی، هم در
بحارالانوار پس از نقل این حدیث این توضیح را اضافه کردهاند که: شاید محتوم، معانی مختلفی داشته باشد که با توجه به اختلاف
در تعاریف ممکن است در مورد برخی از آنها بداء رخ بدهد. مضاف بر اینکه شاید منظور از بداء در مورد خصوصیات آن حادثۀ
محتوم و حتمی باشد و نه اصل تحقّق آن، که مثلًا پیش از زوال حکومت بنیعباس سفیانی جنبشهاي خویش را آغاز میکند. 19
این فرضیه چندان قابل قبول نیست؛ زیرا در صورت پذیرفتن آن، چه فرقی بین حتمی و غیر حتمی خواهد بود؟ مضاف بر اینکه
روایت مورد بحث ما از حیث سند، ضعیف است. 20 در ضمن نمیتوان از آن همه حدیث و روایتی که به شدت بر حتمی بودن این
پنج نشانه و امتناع احتمال رخ دادن بداء در آنها تأکید میکنند، چشمپوشی کرد و به احادیث انگشتشماري از این دسته تمسک
نمود؛ چون ممکن است در شرایط خاصی (به فرض قوت و اعتبار سندي آنها) معصوم(ع) مجبور شده باشند از روي تقیه، چنین
سخنی بگویند. عبدالملک بن اعین گوید: به امام باقر(ع) در مورد حضرت مهدي(ع) گفتم: میترسم که زود بیایند و سفیانی نباشد.
حضرت فرمودند: والله نه. سفیانی از حتمیاتی است که حتماً خواهد آمد. 21 امور یا موقوفهاند یا حتمیه که سفیانی از دستۀ حتمیاتی
است که حتماً خواهد بود. 22 یا امام صادق(ع) فرمودند: از حتمیاتی که پیش از قیام حضرت مهدي(ع) خواهند بود اینهاست:
شورش سفیانی، فرو رفتن در بیداء، شهادت نفس زکیّه و منادي که از آسمان ندا در دهد. 23 حمران بن اعین از امام باقر(ع) راجع
به آیۀ: ثمّ قضی اجلًا و اجلٌ مسمّی عنده؛ 24 میپرسد. حضرت میفرمایند: دو اجل وجود دارد: محتوم و موقوف. - محتوم چیست؟
- جز آن نخواهد شد. - و موقوف؟ - مشیت الهی در رابطۀ آن جاري میشود. - امیدوارم که سفیانی جزء موقوفها باشد. - والله
3. بداء و قیام حضرت مهدي(ع) ظهور حضرت حجت(ع) از اموري است که در اسلام نسبت به آنها که نه و از محتومات است. 25
به شدت تأکید شده و در حتمیت آن ذرهاي شک و شبهه وجود ندارد. پیش از این گفتیم که در آیاتی نظیر آیۀ 55 سورة نور،
خداوند متعال به مؤمنان وعده داده است که فرمانرواي زمین گردند و بر آن سیطره یابند که چنین واقعهاي در تمام طول تاریخ تا
26 و خداوند در وعدة خویش تخلف نمیکند، در آیندهاي دور یا « ان الله لا یخلف المعیاد » کنون اتفاق نیفتاده است و از آنجا که
صفحه 54 از 64
نزدیک حتماً چنین اتفاقی خواهد افتاد. انشاءالله. علاوه بر اینکه در موارد بسیاري رسول مکرم اسلام(ص) و معصومین(ع) شدیداً
تأکید نمودهاند که: حتی اگر از عمر هستی بیش از یک روز باقی نمانده باشد، خداوند آن قدر این روز را طولانی میکند که
4. تعیین زمان ظهور حضرت مهدي(ع) بسیاري از حضرت مهدي(ع) ظهور کرده و جهان را مملو از قسط و عدل گردانند. 27
روایات، ما را از توقیت (مشخص کردن زمان ظهور) یا تعیین محدودة زمانی براي ظهور حضرت به شدت نهی کردهاند و شیعیان را
امر کردهاند که هر که را چنین کرد تکذیب کنند و دروغگو بشمارند؛ زیرا این مطلب در زمرة اسرار الهی است و کسی آن را
نمیداند؛ امام صادق(ع) به محمدبن مسلم فرمودند: محمد! اگر کسی وقتی از جانب ما براي ظهور حضرت مهدي(ع) نقل کرد، از
تکذیب کردن او نترس! چرا که ما براي احدي تعیین وقت نمیکنیم. 28 وقتی فضیل از امام باقر(ع) میپرسد که آیا این مسئله وقت
29 یکی از یاران امام ششم(ع) به ایشان .« آنها که وقت تعیین میکنند دروغ میگویند » : مشخص دارد؟ حضرت سه مرتبه میفرمایند
عرضه میدارد: این مسئلهاي که چشم انتظارش هستیم کی خواهد آمد؟ حضرت میفرمایند: اي مهزم! آنها که وقت تعیین کنند
دروغ میگویند، آنها که عجله کنند هلاك میشوند و آنها که تسلیم امر خداوند باشند نجات مییابند و به سوي ما باز
میگردند. 30 آنگونه که از احادیث برمیآید، ظهور حضرت حجت(ص) از جمله اموري است که خداوند متعال آن را از مردم
پنهان نموده است و هر زمان که خداوند تبارك و تعالی اراده کنند و شرایط و علل فراهم و مناسب باشد؛ زمین را از برکات
وجودي آن امام همام(ع) بهرهمند خواهند نمود. البته نهی از تعیین وقت، شامل نشانههاي حتمی ظهور نمیشود؛ چرا که خود
معصومین(ع) در این موارد به فاصلۀ زمانی میان حدوث آن نشانۀ حتمی و ظهور حضرت اشاره کردهاند که مثلًا از ابتداي شورش
سفیانی تا قیام حضرت بیش از 9 ماه طول نخواهد کشید یا مثلًا 15 روز پس از شهادت نفسزکیّه حضرت در مکه ظهور میکنند.
ولیکن دیگر نشانهها حداکثر به این اشاره میکنند که ظهور آن وجود مقدس نزدیک شده است و نه بیش از این. چنانکه دیدیم
برخی از نشانههاي ظهور قرنهاست که اتفاق افتادهاند و گذشتهاند و هنوز ظهور رخ نداده است. که البته به جهت ایجاد امید در دل
شیعیان مبنی بر نزدیک شدن ظهور معصوم(ع) از آن به عنوان نشانۀ قیام حضرت صاحب(ع) یاد کردهاند. ضمناً اگر بنا بود زمان
ظهور مشخص شود و همگان بدانند که ایشان بناست چه زمانی قیام جهانی خویش را آغاز کنند؛ ستمگران و ظالمان تمام عِدّه و
عُدّه خویش را براي آن روز مهیا و آماده میکردند که به خیال خام و واهی خود آن نور الهی را خاموش کنند و نگذارند
عدالت را در جهان گسترش دهند و مؤمنان و مستضعفانی هم که قرنها با حدوث این حادثۀ عظیم و بزرگ فاصله داشتند مبتلا به
یأس و کسالت و خمودي میشدند حال آنکه قرنهاست بسیاري در انتظار آن یار غایب از نظر، دیدهها را خونبار کرده و هر صبح
و شام دست دعا به تعجیل در فرج ایشان برداشتهاند و امید دارند که در زمرة یاران و یاوران ایشان باشند. مشخص نبودن زمان ظهور
خواب از چشمهاي ستمگران ربوده و هر صبح و شام از این هراسناکند که شاید آن عزیز مقتدر امروز ظهور کند و پایههاي
حکومت شیطانیشان را درهم شکند. به امید آنکه آن روز را ببینیم و از یاوران حضرتش باشیم. انشاءالله. پینوشتها : 1. سورة
،( 5 . سورة آلعمران ( 3 . 4 . سورة نساء ( 4)، آیۀ 35 . 3 . سورة یوسف( 12 )، آیۀ 35 . 2 . سورة زمر( 39 )، آیۀ 48 . رعد( 13 )، آیۀ 39
. 9 . سورة رعد( 13 )، آیۀ 39 . 8 . سورة بروج( 85 )، آیات 21 و 22 . 7 . سورة رعد( 13 )، آیۀ 11 . 6 . سورة زمر( 39 )، آیۀ 48 . آیۀ 5
.12 . 11 . نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبۀ، ص 204 ؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 52 ، ص 249 . 10 . سورة انعام( 6)، آیۀ 2
13 . کلینی، اصول کافی، ج 1، باب البدأ، ح 1 و صدوق، محمد بن علی بن حسین، . نعمانی، محمد بن ابراهیم، همان، ص 202
، 14 . صدوق، محمد بن علی بن حسین، کمالالدین، ج 2، ص 650 ، طوسی، محمد بن حسن، الغیبۀ ص 267 . التوحید، باب 54 ، ح 2
نعمانی، همان، صص 169 و 172 ؛ مجلسی، محمد باقر، همان؛ ج 52 ، ص 204 ، طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوري، ص 426 ؛صافی
16 . عاملی، جعفر . 15 . فقیه، محمد، السفیانی و علامات الظهور، ص 102 . گلپایگانی، لطفالله، منتخبالاثر، صص 439 و 455
18 . نعمانی، محمد بن ابراهیم، همان، . 17 . طوسی، محمد بن حسن، همان، ص 265 . مرتضی، دراسته فیعلامات الظهور، ص 60
صفحه 55 از 64
20 . رك: فقیه، محمد، همان، . 19 . مجلسی، محمد باقر، همان، ج 52 ، ص 251 . ص 205 ، مجلسی، محمد باقر، همان، ج 52 ، ص 250
22 . نعمانی، محمد بن ابراهیم، . 21 . نعمانی، محمد بن ابراهیم، همان، ص 203 ؛ مجلسی، محمد باقر، همان، ج 52 ، ص 249 . ص 102
23 . نعمانی، محمد بن ابراهیم، همان، ص 176 ، صافی گلپایگانی، . همان، ص 204 ؛ مجلسی، محمد باقر، همان، ج 52 ، ص 249
. 26 . سورة آل عمران( 3)، آیۀ 9 . 25 . مجلسی، محمد باقر، همان، ج 52 ، ص 249 . 24 . سورة انعام، آیۀ 2 . لطفالله، همان، ص 455
. 27 . رك: شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص 340 ، طبرسی، فضل بن حسن، همان، ص 401 ، مجلسی، محمد باقر، همان، ج 51 ، ص 133
28 . نعمانی، محمد بن ابراهیم، همان، ص 195 ، طوسی، محمد بن حسن، همان، ص 262 ؛ آل سید حیدر، مصطفی، بشارةالاسلام،
29 . طوسی، محمد بن حسن، همان، ص 262 ؛ مجلسی، محمد باقر، همان، . ص 298 ، مجلسی، محمد باقر، همان، ج 52 ، ص 104
30 . نعمانی، محمد بن ابراهیم، همان، ص 198 ؛ طوسی، محمد بن حسن، . ج 52 ، ص 103 ؛ صافی گلپایگانی، لطفالله، همان، ص 463
همان، ص 262 ؛ مجلسی، محمد باقر، همان، ج 52 ، ص 104 ؛ آل سید حیدر، مصطفی، همان، ص 299 ؛ صافی گلپایگانی، لطفالله،
. همان، ص 463
کسب آمادگی